۱۳۹۰ خرداد ۲۵, چهارشنبه

سفر نامه ی میرزا ابوالحسن خان



شهر فرنگی اومده
     یادت می یا د که دفعه ی پیش که پای شهر فرنگ من چمباتمه زدی و نشستی ، " میرزا صالح شیرازی" رو بهت معرفی کردم! اگر درست بنشینی و این پا و اون پا نکنی ، این بار هم از میرزا برات میگم ؛پس خوب گوشتو بمن بده و چشمتو درست بچسبون به اون لوله ی شهر فرنگ .
     شهر شهر فرنگه و دنیا همه رنگ به رنگه . می بینی که شکل ها، هی دارن عوض میشن واین مرد خوش سیما و شکم کنده ، که حالا داری می بینی ،  اسمش " میرزا ابوالحسن خان " معروف به " ایلچی " است ، ونخستین وزیر ایرانیه که شرح ماموریت خودشو به انگلستون و روسیه ، نوشت و به اونها اسم " حیرت نامه " و " دلیل السفرا" داد. اما از این حضرت ِ میرزا ابوالحسن خان ، در مقایسه با سایر دولتمردان ایرانی ، فرنگیان ،خیلی نقاشی کردند و تابلو کشیدند .و اون مردیکه ی انگلیسی " جیمز موریه " رو میگم که حسودی میکنه و زیبایی صورت ِ ابوالحسن خان رو  سبب غبطه ی بینندگان می دونه ، و اون رو لاشه ی توپولی و شکم گنده می خونه که در مزخرف گویی ید طولانی داره ،  و در مهمانی های دولتمردان و اشراف زادگان ِ انگلیسی ، با بیان عجیب و غریب خودش که مخلوطی است از انگلیسی و فارسی ، حکایت های لوس و مسخره میگه .اما دادش گوش کن ، خانمهای نخبگان  و اشرافیان بی خودی که دوره اش نمی کردن . بابا ، خوش سیما بود و توپول مپولی . کافیه !
حالا که از این ابوالحسن خان گفتم بگذار بگم که در زمان ِ محمد شاه قاجار ، مردی بنام " گرمرودی"، در سفر نامه اش در وصف ِ عیش و نوش ِ اروپایی ها می نویسه : در این ممالک فسیحه المسالک ، عموما زن و دختر بی تنبان و چادرند و ... ضعیفه ی مستوره نایاب و نادر است و...
سفر نامه ی دوم میرزا ابوالحسن خان ،روز شمار وقایع سه سال بلا تکلیفی او در روسیه است ، و استفاده از اون فرصت نا خواسته ، برای تدوین دیده ها و شنیده ها ش در اون دیار. و پرداختن به موضوعاتی چون انواع مشاغل ِ دیپلماتیک و اقسام ِ جو ، عدس،نخود و اشکال زایمان ! و نحوه ی اخته کردن زن و مرد و، بالاخره مشاجره با " سر گور اوزلی" – دومین وزیر مختار ِ انگلیس در ایران - ، بر سر عهد نامه گلستان و نیز نشر اسکناس و روزنامه ، و دروغگویی و سانسور، و سر ِ پا شاشیدن ِ روس ها .
این عالیجناب ایلچی" یا همون میرزا ابوالحسن خان ، در همین سفر نامه ی روسیه اش ، در شرح وقایع یوم سه شنبه بیست وسیم می نویسه :
" ظهر" قونسول خان انگریز" و میرزا صالح و دو میرزا ، یعنی میرزا جعفر و میرزا رضا و محمد علی نام چخماق ساز، که حسب الامر ولیعهد مامور رفتن به لندن بودند وارد گردیدند ."
از این عده که برای یاد گرفتن علوم جدید در رشته های مختلف به انگلستان فرستاده شدند ، تنها میرزا صالح شیرازی بود که وقایع و مشاهدات خودشو از زمان خروج از تبریز تا بازگشت به دارالسلطنه ی تبریز، که چهار سال و هفت ماه به درازا کشید نوشت و بجای گذاشت .
خب ، اومدیم سر موضوع خودمون ؛ این مرد رو که می بینی ، میرزا صالح است . بد نیست که بگم ، میرزا سه سال قبل از رفتن به فرنگ ، ماموریت پیدا میکنه تا " سرگور اوزلی " دومین وزیر مختار انگلستان در ایران و همسرحامله اش رو تا تهرون همراهی بکنه ؛ و این سفیر و برادرش " ویلیام اوزلی"، به میرزا توصیه می کنند که یادداشت های سفرش رو بنویسه . واین ، دستمایه ای میشه که بعد ها در سفر فرنگستون، از همین روش ِ روزنامه نویسی استفاده بکنه .
دقت ِ میرزا در جمع آوری اطلاعات و آمار مربوط به اصفهان و شهر ها و آبادی های واقع در مسیر اصفهان تا تهران ، چنا ن بود که ویلیام اوزلی در تالیف سفرنامه اش ، با یاد کردن از یادداشت های پراکنده و بسیار ارزشمند میرزا صالح ، به مطالب اون استناد میکنه .
اگر خسته نشدی ، یک قدری هم از سفر نامه ی اصفهان ِ میرزا برات بگم و، مابقی ماجرای سفرش با سفیر انگلستون رواز اصفهان تا تهرون ، بگذارم برای دفعه ی بعد .
این میرزا صالح است که داره از اصفهون برات میگه :
حدود ِ 90 سال پیش که افغان ها به اصفهان حمله کردند ، و دودمان صفویه رو بر انداختند ،تازه تازه اصفهان داره جون میگیره , اون هم به همت ِ " حاج محمد حسین خان " معروف به " صدراصفهانی". حاجی محمد حسین خان ، معماران و بنایان و نقاشان و سنگ تراشان  روبه اصفهان آورده ، و تعمیر عمارات صفویه رو به اونها سپرده به مبلغ 9000 تومان ، تا چهار باغ و چهلستون و هشت بهشت ، و سعادت آباد و عمارت عالی قاپو و ...مرمت و بازسازی یکنند .
... بازهم روده درازی کردم و می بینم که داری اون ور واین ور میشی . بلند شو . اینبار سکه ات رو پیش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر