در آمد
" در کتاب ِ حاضر کوشش کرده
ام از اخلاق و رفتار ، آداب و طرز زندگی ِ یکی از جالب توجه ترین ملل عالم تصویری
بدست بدهم .ملتی که افتخاراتش بیشتر زاده ی اعمال و اقداماتی است که در گذشته های
دور انجام گرفته است ؛ ولی هنوز گرفتار عوارض کهولت نشده ، بلکه کاملا لیاقت آن را
دارد که باز در تاریخ فرهنگ و جهان آینده ، سهم بسزایی بعهده بگیرد . "
- وین. فوریه 1865 میلادی -
از کتاب سفر نامه ی پولاک "ایران و
ایرانیان " . نوشته ی " یاکوب ادوارد پولاک "
... ...
در بیست و چهارم نوامبر 1851 به تهران رسیدیم ؛ پذیرایی سردی از ما شد ؛
احدی برای تهنیت به استقبال ما نیامد، وبزودی آگاه شدیم که صحنه در این فاصله، به
زیان ما تغییر کرده است .
چند روز پیش از ورود ما ،" امیر" در
اثر توطئه های داخلی دربار بخصوص از جانب مادر شاه که دشمن سر سخت ِ تلاش های
اصلاح طلبانه ی او بود دچار بی مهری شاه شده است .
" امیر کبیر " ، هنگامی که از ورود ما
مطلع شد " میرزا داوود خان " را که در این بین از اروپا رسیده بودنزد
خود فرا خواند و گفت :
"این اتریشی های بیچاره را من باعث شدم به
اینجا بیایند ؛ اگر بر سر کار بودم اسباب رضایت ِ خاطرشان را فراهم می آوردم ؛ اما
حالا می ترسم که به آنها بد بگذرد . هرچه می توانی سعی کن که کار را بر آنان
آسانتر کنی ."
...
به
فرمان ِ شاه کمیسیونی تشکیل شد تا در باره ی اساسنامه ی مدرسه به شور بپردازد. و
ما توسط مترجم در جریان مذاکرات ِ کمیسیون قرار می گرفتیم . اعضای این کمیسیون
مطلب را تغییر دادند و به بحث در باره ی پل سازی پرداختند . از این گذشته مساله ای
بس مهمتر در کمیسیون مورد مذاکره قرار گرفت ، و آن اینکه برای این مدرسه چه نوع
دکوراسیون و تزئیناتی مناسبت دارد .
هیچ کس پروای آن نداشت که عقیده و نظر ما را در
باره ی برنامه ی تدریس ِ این مدرسه بپرسد . سر انجام در این نکته توافق شد که
تعدادی شاگرد در اختیار هریک از معلمین قرار گیرد، و آن معلم، مسئول کامل تربیت و
تعلیم آنان باشد . تنها تدریس زبان فرانسه می بایست بعهده ی معلم خاصی به نام
" ریشار"که فرانسوی بسیار محترمی بود قرار گیرد . یک فاضل ایرانی به نام
" رضا قلی " – رضا قلی خان هدایت – به سمت ِ ریاست مدرسه برگزیده شد، و
وزیر جنگ و آجودان باشی شاه که کردی به نام " عزیز خان " بود ، بازرسی ِ
کل مدرسه را زیر نظر گرفت .
...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر