چگونه جایی است این ینگه د نیا که آمریکا می
نامند ؟
آیا زیر زمین است یا گونه ای دیگر است ؟
شهر ، شهر ِ فرنگه
در یاداشت ها و سفر نامه های بجای مانده از : صفویان ، افشاریان ، زندیان ،
قاجاریان و پهلوی ها ، پرسه می زنم تا دریابم که کدامین دوره را بر گزینم و پاره
هایی از آن را در شهر فرنگ ، به شما پیشکش کنم .
...
بیسوادی مغولان ِ پیش از چنگیز خان و حتی پس از زمامداری او نیز که چندان
با سواد نبودند، سبب شد که تقریبا همه ی مدارک ِ تاریخی مکتوب ِ موجود در باره ی
امپراتوری مغولان ، بقلم دشمنان آنان و یا
مردم متمدن تر سرزمین ها ی فتح شده نوشته شود ، و این کار را دشوار کرده است .
امپراتوری مغولان بر سرزمین های تسخیر شده،
تاثیر اساسی بر جای گذاشت ؛ هرچند مرکز آن
در شرق دور قرار داشت ، اما به مدت یک قرن یا بیشتر، سفاک ترین و خطرناک ترین یورش
ها را بر فلات ایران زمین نمودند . - با این وجود ، ازآن دوره ی تاریخی ، در شهر
فرنگ صحبت خواهم نمود . -
...
دوره ی قاجاریان یعنی سال های 1920-1791، با بیش از 200 سفر نامه را راحتر
یافتم تا شهر فرنگ سال 1391 را بیشتر با آن آرایش دهم . گوش کنید :
...
عالیجناب " جیمز موریه " که منشی ویژه ی سفارت انگلیس بود و بعد
بالا و بالاتر رفت و ترقی کرد ، در سال 1780 میلادی در " ازمیر " عثمانی
- ترکیه ی امروز- زاده شد ، و در 19 مارس 1849 در " بریتین سا سکس " در
گذشت . نیاکان او از پروتستان های فرانسه بودند که در پی سخت گیری ها و خشک مغزی
های هم میهنان ِ پر تعصب ، به ناچار از فرانسه به آسیای کوچک کوچ کردند . "
جیمز" را برای آموختن دانش به انگلستان فرستادند . پدر " جیمز "در
سال 1803 کنسول انگلیس در استامبول شد . در این زمان ، " سر هارد فورد جونز
" ، سیاستمدار انگلیسی که چند سالی در بغداد " ایلچی " انگلیس بود
و به ایران آمد و رفتی داشت ، و با خاندان زندیان آشنا بود و برافتادن این دودمان
و برآمدن قاجاریان را بر تخت پادشاهی نیز دیده بود ، در سال 1807 میلادی به
استامبول آمد و بوقت برگشتن ، " جیمز موریه " که 27 سال داشت را با خود
به انگلیس برد . عالیجناب " هارد
فورد جونز " در این زمان از سوی دولت انگلیس رتبه ی " بارونت "
گرفت و شد " سر هارد فورد جونز " ، و با مقام وزیر مختار که همان "
ایلچی ویژه " باشد راهی ایران شد ، و " جیمز موریه " را هم به
عنوان منشی ویژه ی خود به ایران آورد.
" جیمز موریه " و دیگر همراهان ِ
" سر هارد فورد جونز " ، در فوریه 1809 از راه خلیج فارس ، شیراز و
سپاهان ، به تهران رسید . 6 ماه پس از آنکه " سر جونز " پیمان نامه ی
ایران و انگلیس را امضاء کرد ، " موریه " همراه " میرزا ابوالحسن
شیرازی " ، که عنوان ایلچی از دربار ایران گرفت ، به انگلیس بر گشت .
...
با این در آمدی که آمد و لازم هم می بود
، می توان گفت که منشی " ایلچی کبیر انگلیس " در ایران ، هم دانش آموخته
بود و هم ، جستجو گر وباریک بین ؛ به این چند نمونه دقت کنید :
_
اعلیحضرت – فتحعلی شاه – بسیار خودمانی سخن می گفت ؛ پرسید :
" از این ینگه دنیا ، یعنی جهان ِ نو ، که
آن را آمریکا می نامند چه خبر دارید ؟ چگونه جایی است ؟ آیا زیر زمین است یا گونه
ای دیگر است ؟ "
...
_ هر ساله " امین الدوله " نا چار است
که از برای زنانی که اعلیحضرت از راه تصادف ، بر شمار زنان پیشین خود افزوده است ،
مشکوهای – حرمسرا – تازه ای در کوشک – بالا خانه - شاه بسازد، و برای هریک از این مشکوها باید یک
منقل نقره و یا برنجی، یک چراغ ، دو شمعدان سیمین ، آفتابه ، لگن ها و ظرف ها ،
بشقاب ها ،که همه از سیم ساخته شده اند فراهم کند و ...
...
_ یکی از رویداد های شادی بخش در هنگامی که در
پایتخت بودیم رخ داد ، و در یک شب شش تن از زنان شاه به درد زایمان دچار شده چهار
پسر و دو دختر به جهان آوردند . شاه 65 پسر
دارد و چون ایرانیان از دختران خود سخنی نمی گویند ، شمار دخترانش آشکار نیست .
...
_ ... سپس کارِ امضاء پیمان نامه آغاز شد ؛ نخست
، " میرزا شفیع صدراعظم " خامه بدست گرفت و نام خود و برادرش ، نماینده
ی ویژه و تام الاختیار ایران را که نمی توانست نام خود را بنویسد ، در زیر پیمان
نامه نوشت .
…
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر