سال 635 خورشیدی است ؛ لشگریان مغول ، بسیاری از قلعه های اسماعیلیان را محاصره کرده اند. "هلاکوخان " از" پیر کوهستان " می خواهد تا کاملا تسلیم شود و تمام ِ قلعه های اسماعیلی را خراب کند.
مبارزه ای در زمانداران اسماعیلیان در جریان است و این ، تناسب نیرو را به نفع مغولان تغییر می دهد.
" پیر کوهستان " ، که د شمن بی امان ِ مغولان است کشته شده است . در راس ِ توطئه ای که علیه او شد، فرزند ش" رکن الد ین خورشاه " ، قرار دارد و گروهی از سران اسماعیلی، که سیاست ِ طرفداری از مغولان را پیروی می کردند پشتیبان اویند . " خورشاه " ، بر اثر فشار این گروه که "خواجه نصیرالدین طوسی " دانشمند ستاره شناس و عده ای دیگر از دشمنان ِ نهانی اسماعیلیان جزو آن بودند رضا داد تا از مغولان اطاعت کند، به شرط اینکه متصرفات اسماعیلیان در دست او باقی بماند .
لشگریان مغول پاسخ کوشش خورشاه در به تاخیر انداختن تسلیم به مغولان را با حمله همگانی دادند .
پس از آنکه مغولان مدت کوتاهی قلعه ی " میمون " را محاصره کردند خورشاه از قلعه بیرون آمد و به حضور هلاکوخا ن رفت ؛ با این که هلاکوخان به وی به جان امان داده بود او را به " قره قورم " نزد " منکوقاآن " کسیل داشت و در میان راه به قتلش رساندند .
چیزی نگذشت که دژ محکم اسماعیلیان یعنی قلعه ی تسخیر نا پذیر " الموت " مسخر و ویران شد . – 635 خورشیدی - . بعد از آن قریب 40 دژ دیگر نیز به همین سرنوشت دچار گشت . ولی دژِ گردکوه نزدیک دامغان ، سه سال پایداری کرد و ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر