شهر ، شهر ِ فرنگه
دو رگه ای خانم ! شخصیت ِ تو از بر خورد یا پیوند دو نظام ِ فرهنگی متفاوت یا متخاصم ، شکل گرفته .
دو رگه ای خانم ؛ در حالتی آویزان داری زندگی می کنی .
...
خانوم جون ، میدونی پرستار یعنی کی ؟ تو اسم ِ پرستار را بخودت چسبونده ای! بی تعارف میگم که تا همین ده بیست سال پیش، بتو می گفتند " کلفت " ، و اگر مرد بودی می شدی " نوکر " ، و یک کمی خودمونی تر اگر بودی ، بهت لقب ِ " خونه شاگرد " می دادند .
خانوم جون ، به من بگو، کدوم کارو درست و حسابدی بلدی ؛ می دونم که بی سواد نیستی تو . گفته بودی که چهار کلاس ِ اکابر ، - یعنی همون چهار کلاس ِمبارزه با بیسوادی(نهضت سواد آموزی) - رو با موفقیت تموم کردی و گواهینامه گرفتی ، تا بتونی از مزایا یش استفاده کنی . این تنها تخصص توست .
...
خانوم جون ، بی هویتی تو . خودتو شهری می دونی در حالی که فرهنگ روستایی ات رو حفظ کرده ای . در آن ِ واحد نسبت به هر دو فرهنگ احساس ِ بستگی داری ؛ این رو میگن " بی هویتی " .
چند نمونه از رفتارت را میگم و خودت قضاوت کن :
یا دت هست سال گذشته ، به دخترِ خانوم بزرگ وقتی می خواست از فرنگ بیاد " کرم صورت " با مارک معروف سفارش دادی ؟ و اون خانم گفت که فقط " کرم نیوآ " رو می شناسه .
- مگرنه اینکه هر بار می خواهی به خونه ات در یکی از همین شهرک های چسبیده به تهرون بری ، با آژانس میری ؟
- چند تا " سیم کارت " تلفن ِ همراه داری تو ؟
- روزی چقدر پول سیگاری که زیر لب می گذاری را میدی ؟
- بگذار الان که این چند تا رو گفتم این رو هم بگم که ، اون سیب گاز زدن توکه هرروز ناشتا باید برای سلامتی ات بخوری واقعا منو کشته .
خانوم جون این فقط چند تا نمونه بود از شهری شدن تو .
...
چه فرمودید ؟ کار می کنی و مزد می گیری ، و بخودت مربوطه که چطور خرج می کنی ! این رو درست میگی تو ؛ دستمزد خوبی می گیری و باید هم ، همون جور زندگی کنی که اون دختر خاله ات ،که چند سالی زود تر از تو، از ده کوچ کرد و اومد به تهرون ، می کنه .
دستمزد ماهانه ی تو از یک پزشک که حداقل 20 -19 سالی فقط مدرسه رفته ، و خون ِ جگر خورده و"خون جگر" کرده خانواه اش رو، بیشتره . نگو اینطور نیست ! پس مجبورم سر انگشتی هم شده برات حسا ب کنم :
- خرج خورد و خوراک که نداری . باید گردوی سر صبحانه ات بر قرار باشه ، برای اینکه در ده که بودی ، ناشتایی گردو می خوردی و خامه !
- هزینه ی آب ،برق ،گاز و تلفن های احوالپرسی به همشهری هات، را هم که نداری .
و ...
نتیجه گیری اخلاقی اینکه :
چهار کلاس ِ اکابر ، برابر است با 19 سال مدرسه رفتن و مدرک گرفتن .
...
راستی خانوم جون ، آشنایی اون دختره با اون مردیکه ی زن و بچه دار، در سریال " آبگوشتی ماهواره ای " ، چی شد ؟ اما خودمونیم ، خیلی کلک آدم از این سریال ها یاد می گیره . من که کشته و مرده ی اون آرایش سر و لباس ِ شون هستم . تو چطور خانوم جون !
...
شهر ، شهر ِ فرنگه و از همه رنگه . خوب چشماتو واز کن و بچسبون به این لوله ی شهر فرنگ ، که خیلی کیف داره !
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر