۱۳۹۴ اردیبهشت ۴, جمعه

«علم و دانش، عالم و دانشمند»









Carl  Edward Sagan  Carl Edward Sagan was an American astronomer, cosmologist, astrophysicist, astrobiologist, 
كارل ساگان . 1934 - 1996  یشگام اخترزیست‌شناسی و بنیادگذار طرح جستجوی هوش فرازمینی معروف به سِتی

...


«دانش» چیزی است که «فردوسی طوسی» دربارۀ آن گفته است:
   «توانا بُوَد هر که دانا بُوَد/ ز دانش دل پیر بُرنا بُوَد»

   ما امروز در زبان فارسی هم کلمۀ عربی «علم» را به کار می بریم، هم کلمۀ فارسی «دانش» را. خیلی از مردم خیال می کنند هنوز هم این دو کلمه در معنی «مترادف» است، و تنها فرقی که با هم دارد این است که اوّلی «عربی» است و دوّمی «فارسی».

امّا من فکر می کنم که امروز وقتی می گوییم «علم» منظورمان همان چیزی است که در انگلیسی می گویند «سایِنس» (Science) و در فرانسوی آن را «سیانس» تلفّظ می کنند. امّا وقتی کلمۀ «دانش » را به کار می بریم، منظورمان چیزی است که در انگلیسی می گویند «نالِج» (Knowledge).

«دانش» شامل آگاهی آدميزاداز هر چیز است و از همه چیز، و همان چیزی است که «فردوسی طوسی» دربارۀ آن گفته است: «توانا بُوَد هر که دانا بُوَد/ ز دانش دل پیر بُرنا بُوَد»، و در اشاره به همین چیز است که انگلیسی زبانها می گویند: 
«نالِج ایز پاوِر» (Knowledge is power)، یعنی دانستن توانستن است.

امّا کلمۀ عربی «علم» را در فارسی امروز به معنایی به کار می بریم که یکی از تعریفهایش این است:
 «ملا حظه، تشخیص، توصیف، پژوهش تجربی، و توضیح نظری پدیده ها». و وقتی همچین فعّالیتی را دربارۀ یک پدیدۀ معیّن طبیعی یا یکی از موضوعهای وابسته به جهان مادّی انجام بدهیم، در زمینۀ آن پدیده یا آن موضوع «علم» (science) کسب می کنیم و «عالم» (scientist) می شویم.

امّا «علم» که انواع متعدّد دارد، چیزی است که مثلاً «عمر خیّام» در رشته های ریاضیات و نجوم آموخته بود و در آنها به مرتبۀ استادي رسیده بود
با این حساب فردوسی طوسی «دانا» بود، امّا «عالم» نبود، چون آنچه دربارۀ تاریخ ایران، افسانه های تاریخی ایران، زبان فارسی، و شعر عروضی می دانست، خصوصیات یک «علم» معیّن را نداشت. زباندان بود، امّا زبانشناس نبود. نرفته بود «علم زبانشناسی» تحصیل کند. با زباندانی و حماسه سرایی خود «ادیب» حساب می شد، نه «عالم» .

 امّا «عمر خیّام»، شعرش به کنار، رفته بود «ریاضیات» یاد گرفته بود، «نجوم» یاد گرفته بود، یعنی «علوم ریاضی» و «علم نجوم» می دانست.

      با وجود همۀ تفاوتی که «دانش» و «علم» در زبان فارسی امروز پیدا کرده است، همین کلمۀ «دانش» را که معنای عامّ و وسیع دارد، وقتی به آن پسوند «مند» اضاف کنیم، می شود «دانشمند» و با «دانا» از زمین تا آسمان تفاوت پیدا می کند، حتّی از «عالم» هم بالاتر می رود، چون در فارسی امروز کسی که مثلاً در «علم فیزیک» بالاترین درجۀ دانشگاهی را گرفته باشد، و در دانشگاه درس هم بدهد، «عالم» حساب می شود، امّا فقط وقتی به او می گوییم «دانشمند» که در فیزیک کشفی کرده باشد، نظریۀ جدیدی ارائه کرده باشد، و کار او «علم فیزیک» را گسترش داده باشد، مثل «آلبرت اینشتین» (Albert Einstein) و " كارل ادوارد ساگان "    ( K.E. Sagan ) و ...
...

مرحمت عالي زياد .
 شهر فرنگي 28 فروردين ماه 1394

۱۳۹۴ اردیبهشت ۲, چهارشنبه

خورشيد به آرامي رها شد







   ماه ، به آرامي بسوي خورشيد خزيد و آن را در بر گرفت .
خورشيد در تقلاي رهاي بود و پرتو هايش از پيرامون ماه بيرون مي پريد  .
 2/5 دقيقه بعد ، خورشيد به آرامي رها شد و ماه نيز راه خود گرفت .

   در اين عكس ، خورشيد گرفتگي كامل را در ناحيه ي Svalbard  سرزمين نروژ، در بيستمين روز ماه مارس 2015 -29  اسفند ماه 1393 – مي توان ديد .
 خورشيد گرفتگي كامل بعدي در ماه مارس سال آينده ، در جنوب خاوري قاره آسيا قابل مشاهده  
خواهد بود .
...
   مرحمت شما زيا د .
 شهر فرنگي . اول ارديبهشت ماه 1394 خيامي .

ياد آوري شايد لازم :
   در عكس بالا گامهاي خورشيد گرفتگي در هر سه دقيقه بر داشته شده است .

 

۱۳۹۴ فروردین ۳۰, یکشنبه

عرب شكم شيشه اي وسيله را مي بيند و ايراني ، غليان يا غلغل آب در شكم آن را .


  " مي دانيد كه كلمه غليان يا قليان عربي است و عربها به آن مي گويند شيشه ؟  حالا اجازه مي دهيد كه يك عكس از قليان خانه ي شما بگيرم ؟ "
صاحب كافه ، خوشي از صورتش و برخوردش رفت و با لحني خشك و تلخ گفت :
   " نه خير ! اجازه نيست كه اينجا عكس بگيريد  ! برويد چند قدم پائين تر يك قهوه خانه هست و هر چه عكس مي خواهيد بگيريد . "
فرصت نداد كه به او بگويم :

 " در عربي به اين وسيله " نارجيله " هم مي گويند و آن هم فارسي است و فرانسوي ها از فارسي گرفته اند و به آن مي گويند " نارگيله "  - narguile - ! "

    فكر كردم " شيشه " ، كه عربها به قليان مي گويند بايد همان كلمه اي باشد كه در فارسي به آن " آبگينه " هم مي گويند و حدس زدم كه در چنين جاهايي چيزي كه در تمام روز براي استفاده مشتري ها آماده است لابد " غليان " با " غين " است كه آن را بيشتر با " قاف " مي نويسند . اين يكي ديگر از شگفتي هاي عالم زبان ايراني است ؛ اسم يك وسيله مخصوص ِ فرو كشيدن دود " تنباكو " را از زبان عربي مي گيرد و مي گويد" غليان " و عرب اسم ِ همان وسيله را از زبان فارسي مي گيرد و مي گويد " شيشه "؛

 عرب شكم شيشه اي وسيله را مي بيند و ايراني ، غليان يا غلغل آب در شكم آن را .

...

  شهر فرنگي .
27 فروردين ماه 1394

گرداگرد کُرۀ زمین .

ما هفت هزار میلیون آدمیزاد روی زمین، دو نفرمان هم نیستیم که مثل این گوسفندهای معصوم، عیناً و مطلقاً یک جور فکر کنیم!
        این از خصوصیات ما آدمیزاد هاست که اگر الآن عدّه مان در سرتاسرِ کرۀ زمین ... راستی کُرۀ زمین که سرتاسر ندارد، حالا دیگر باید گفت گرداگرد کُرۀ زمین ... بله، این از خصوصیات ما آدمیزادهاست که اگر الآن عدّه مان در گرداگرد کرۀ زمین هفت هزار میلیون باشد، دو نفرمان نیستیم که مثل دو تا برۀ معصوم، عیناً و مطلقاً یک جور فکر کنیم!
       با وجود این اگر از تفاوتهای جزئی و سطحی بگذریم، همۀ آدمیزادهای امروز دنیا را از یک لحاظ بخصوص می توانیم به دو دسته تقسیم کنیم:
        یک دسته آنهایی که بعد از بیرون افتادن از بهشت تا حالا در حدود سیصد هزار سالی از آن روزگار و اوضاع و احوالش دور شده اند و دیگر برگشت ندارند و به هیچ قیمتی حاضر نیستند یک قدم هم به عقب بردارند.
       و دستۀ دوّم هم آنهایی که سیصد هزار سال پیش دنبال دستۀ اوّل راه افتادند، امّا نمی دانستند چرا! و در این سفر، تمام این سیصد هزار سال را مهمان چشم و گوش و عقل و شعور دستۀ اوّل بوده اند و نمی دانند چه طور!
       و همین الآن اگر طوفانی در بگیرد و، زلزله ای بشود و، سیلی راه بیفتد و، آنها را گیج بکند و، یکدفعه یک کسی بیاید برایشان با آب و تاب از زندگی بی مسئولیت و بی زحمت و الکی خوش روزگار جنگلی داد سخن بدهد، چون آن سیصد هزار سال را آگاهانه سیر نکرده بوده اند، در یک چشم به هم زدن می شوند همان تازه آدمیزاد شدۀ سیصد هزار سال پیش.




مرحمت عالي كم نشه .
شهر فرنگي 
30 فروردين ماه 1394 خيامي .