شهر ِ فرنگی ام من .
این همه از " نادر شاه " گفتم و از سیاست داخلی اش هم بگم و
پرونده شو ببندم و برم دنبال کارم اینطور
بهتر نیست ؟
...
کشورگشایی نادر با غارت کشور ها همراه بود . – مگر کشورگشایی غیر از اینه ؟
- مردم که از این غنایم چیزی بشون نمی رسید . میگی نه؟ اینطوری هم که تو میگی نبود
. خیلی خوب قبول! هر چی شما بگین .
گوش کنید :
"
نادر خان افشار " از لشگر کشی و غارت هندوستان واز هم پاشیدن دولت "
مغول های کبیر" خیلی غنایم بدست آورد و فرمان داد :
"
رعایا و مردم ایران : سه سال مالیات بر شما بخشوده شد ."
واقعا دست نادر شاه درد نکنه ! با این همه غنایم
جنگی چی کرد ؟
با با جون حوصله کن دارم میگم .- راست گفتن که
زمان ، زمان سرعته و دوره ، دوره ی شتاب . –
نادرشاه افشار بخشی از گنج هایی که از هندی ها
غارت کرده بود مصرف امور نظامی کرد،و بخشی از اون رو در خزانه ی مخصوص خودش در
" کلات نادری " نگهداشت .
اما
زیاد طولی نکشید که به پول احتیاج پیدا کرد . می دونی چرا ؟ آخه از لشگر کشی به
داغستان نه تنها چیزی گیرش نیامد، کلی خرج هم رو دستش موند. – نمی خوام بگم کنف شد
. نه بابا شاه که خیط نمیشه . –
پس ، معافیت هایی که برای رعایا در سال 1743
میلادی بر قرار کرده بود ، با فرمانی لغو کرد .یعنی مالیات سه سالی که وصول نشده
بود به یکباره گرفت .
...
" میرزا محمد کاظم " رو که یادتونه؛ یکی
از سه منشی نادر شاه رو میگم . اوبه
بایگانی دولتی دسترسی داشت و مدارک وصول مالیات را خوب می شناخت و از وضع مالی
دولت هم بخوبی آگاه بود اومیگه :
"
گرفتن مالیات بهمین سادگی که نبود . چشم و
زبون اونهایی که مالیات رو نمی پرداختند در می آوردند . – خیلی ساده هم کور می
کردن و هم لال –
هر کسی هم که مردمو به شورش تحریک می کرد گوش و
بینی و زبونشو می بریدند و تمام اموالش رو می گرفتند . تازه اون هایی که مالیات
مقرره رو نمی تونستند پرداخت کنن ، زن و
بچه ها شون رو به فرنگی ها و بازرگانان هندی می فروختند .
...
تازه ، مالیات ها رو هم زیاد کرده بود نادر خان افشار . مثلا ناحیه خوی در
آذربایجان که پیشتر سالانه سه هزار تومان مالیات می پرداخت در همین سال 1743
یکباره کرد یکصد هزار تومان .
اگر حوصله دارید این روهم بگم و
دیگه از نادر نگم .
" عیسی خان جلالیان " در باره طرز سر شماری در آذربایجان و ارمنستان
برای گرفتن مالیات جدید میگه :
" این سر شماری بصورت بلای عمومی در اومد .
وزیر آذربایجان به اتفاق 1100 کارمند و نوکر وارد گنجه شد و مامورین در روستا ها
پراکنده شدند و به سر شماری پرداختند .
در هر ده
چند نفر از کدخدایان و روحانیون و محترمین را گرفته در خونه هایی جدا جدا
می نشاندند و هریک از آنها را وادار می کردند اطلاعاتی در باره اشخاص و اموال مردم ،مثل : مزارع ، باغها ، تاکستانها ،روغنکشی
ها ، پادنگ ها ، آبدنگ ها ، تعداد دام ها و ... بدهند . "
این اطلاعات ها رو با یکدیگر تطبیق می دادند، و
اگر اختلافی پیدا می شد ، روستایی ها رو که به عقیده ماموران ، اطلاعات ِ نا درست
داده بودند شلاق می زدند . این همه ی ماجرا نبود . ماموران اشخاص رو مجبور می
کردند در آمد مردم رو زیاد بگن تا بتونن
از ده ، هر چی بیشتر مالیات بگیرند و
مواجب اونها برسه !
...
این سیاست موجب مهاجرت دسته جمعی روستائیان فقیر شد .
...
دلم ریش
شد و شما رو هم ناراحت کردم . دیگه
بسه . اجازه بدین شرح این خون جگر رو
بگذارم برای وقت دیگر .
...