۱۳۹۱ مهر ۲, یکشنبه

ایرانی آدمیزاده ای بسیار غمناک و غم انگیز می نماید




شهر ، شهرِ فرنگه
             پیش در آمد :
                            در آغاز سده ی نوزدهم میلادی ، در سال 1808 ، " سرهارفورد جونز"، گماشته ی سیاسی انگلیس  با گروهی از کارکنان سفارت به ایران می آیند . " جیمز موریه " جزو آنان است و منشی ایلچی  . اکنون  آنان از راه بوشهر ، شیراز ، اصفهان ، به تهران رسیده اند .
...
      "  جامه ی ایرانیان از زمان سفر " شاردن "  - دوره  صفویه – تا کنون دگرگونی بسیار یافته است . این جامه هیچ گاه در ارزش و پایداری به پای جامه ی ترکان نمی رسیده ، و اینک بیش  ازپیش از ارزش و پایداری آن کاسته شده است . شیوه های دوخت جامه ی آنان چنان دگرگون شده که هرگاه مد های امروز را با نوشته ها و تصویر های " شاردن " و " لوبرن" بسنجیم دیگر آن مردم را نمی شناسیم .
شگفت انگیز است که ملتی آسیایی که آن همه افسون شده و فریفته ی تظاهر و زرق و برق و درخشندگی است ، چنین جامه هایی تیره رنگ و دلتنگ کننده را که اینک در میان ِ همه ی مردم رایج شده برای تن پوش خود بپذیرند . به راستی در دوران فرمانروایی خاندان زند ، جامه های روشن بسیار باب بود، اما خاندان کنونی حاکم ، شاید برای مخالفت نمودن با زندیان رنگ های تیره را رواج داده اند ؛ این است که ایرانی آدمیزاده ای بسیار غمناک و غم انگیز می نماید، و بسیار چونان کشیشان ِ ارمنی و قدیسانی است که در ترکیه دیده ام .جامه های قهوه ای ، سیاه ، زیتونی ، سبز و آبی تیره را بیش از همه می پوشند . رنگ سرخ را دوست ندارند ."
...
        تهران شش دروازه دارد با آجرهای رنگین با نقش ببر ها و دیگر جانوران که با موزائیک نا هموار درست شده است . شهر کما بیش همانند شیراز است اما به اندازه ی آن شهر بناهای همگانی ندارد و چون تمام در و دیوار شهر از خشت ساخته شده نمایی خشت و گلی دارد .
...
        حرم ِپادشاه از زنان بسیار به اندازه ی خانواده ی عامه مردم تشکیل شده است . همه ی کارکنان حرم از زنان هستند . زنان " فراش " اند . زن فراشباشی است . زنان " شاطر" ند . زن شاطر باشی است . زنی مقام " عرض بیگی " و زن دیگر مقام " ایشک آقاسی " دارد . به سخن کوتاه در حرم به جای هر افسر مرد افسر زن هست و در درون حرم با همان ترتیب و آدابی به شاه خدمت می شود که اقتصاد خارجی کشورش اداره می شود . زنان حرم که برای لذت بخشی به شاه رقص و آواز آموخته اند از سوی بهترین و نخبه ترین استادان رقص و موسیقی پرورده شده اند  . در شیراز یک ارمنی بود که " کمانچه " را بسیار خوب می نواخت . از بخت بد آوازه اش به گوش شاه رسید ؛ بیدرنگ به دربار فرا خوانده شد تا بهترین کمانچه نواز از قلمرو پادشاهی باشد . مرد بیچاره را که در شیراز زن و فرزند و کارهای بازرگانی داشت در هنگام بودن ما در تهران ، در این شهر نگهداشته بودند تا به زنان شاه نواختن " کمانچه " را بیاموزد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر