۱۳۹۱ مرداد ۱۳, جمعه

به جلگه تهران فرود آمدیم



پیش در آمد
" انگلستان نه دوستی دایمی دارد و نه دشمنی دایمی ؛ فقط منافع دایمی دارد ."
" پالمرستون " وزیر خارجه و سپس نخست وزیر انگلستان در نیمه دوم قرن نوزدهم .
...
... دولت انگلستان برای انکه محمد شاه را پیش از احتمال تصرف هرات ، ناچار به ترک محاصره کند با نفوذی که در دربار هثمانی به ویژه در بغداد داشت ، " علی رضا پاشا " حاکم بغداد را به حمله به ایران تحریک کرد . " علیرضا پاشا "  هنگامی که محمد شاه هرات را در محاصره داشت به خرمشهر حمله برد . مردم آن ناحیه را قتل عام نمود و اموال آنان را به غارت برد .
        " هنری الیس " ، وزیر مختار انگلستان در تهران در نامه که در 26 آوریل 1836 میلادی  - سالی که محمد شاه به هرات لشگر کشید و آن را محاصره نمود – به " پالمرستون " وزیر خارجه انگلستان نوشت و تاکید کرد که :
" آرام بودن مرزهای جنوبی و غربی ایران ، مایه دل آسانی و آزادی شاه – محمد شاه – و تقویت اوست"
وزیر مختار انگلستان در تهران به وزیر خارجه خود خاطر نشان می دارد که مصلحت و منافع دولت انگلستان در آن است که مرز های جنوبی و غربی ایران را آرام نگذارد ؛ " علی رضا پاشا " ، حاکم بغداد در همان سال به خرمشهر حمله کرد و آرامش جنوب غربی کشور را در هم ریخت .




به جلگه تهران فرود آمدیم
شهر ، شهر ِ فرنگه
        ... رفته رفته به جلگه ی تهران فرود آمدیم . شهر نسبت به ما در سوی شمال 25 درجه خاوری بود . در سوی راست ویرانه های فراوان ِ شهر باستانی " ری " در پای کوهها ی نزدیکتر پراکنده است
        نزدیک تهران گروهی انبوه و در پیشاپیش آنها " نوروز خان " ، یکی از بستگان و رئیس تشریفات ِ شاه به استقبال ما آمدند . هر چه به باروهای شهر نزدیکتر می شدیم مردم ، بیشتر می شدند . بر دروازه ی شهر چندین رده از سربازان ِ نظام نو با جامه های همانند سربازان روسی ، و با انضباط اروپایی ایستاده بودند . در گذشتن از کوچه های تنگ و ساختمانهای فلاکت بار چیزی که نشانه ی توانمندی را با خود داشته باشد ندیدیم . در جلوی درِ خانه ی" حاجی محمد حسین خان" دومین وزیر شاه از اسبان ِ خود فرود آمدیم . میزبان برای پذیرایی ما میز و صندلی هایی آورده بود . هر چند اینجا خانمان ِ خودش بود و او به تازگی برای زیستگاه ایلچی تهی اش کرده بود ، از همه ی عمارت هایی که در شیراز یا اصفهان دیده بودیم بد تر بود . همه ی دارایی های کشور نزد پادشاه گرد می آید ، و دیگر در سراسر کشور هر چه هست ناداری و تهیدستی است .
        پذیرایی از فرستادگان پادشاه انگلیس از زمان ِ ورود ما به ایران تا رسیدن به پایتخت ، در همه جا با بزرگترین ارج گزاری ها از سوی تمام طبقه های ایران همراه بود ؛ و اینک سفر ما به تهران با امتیازهای ویژه و شادی بخش به پایان می رسید .
...
تهران
        ... در روز رسیدن بر آن شدیم که نخستین بار باید خداوند ِ خانه ی ما به دیدارمان آید . " حاجی محمد حسین خان گنجور " ، که یک روز بعد وزیر شد در این امر تردید نموده گفت :
" انتظارم این است که ایلچی نخست از من دیدار کند . "
اما " سر هارفورد جونز " ، بیدرنگ با این تعبیر که در میان نا متمدن ترین مردم های جهان رسم است که نخست میزبان به میهمان توجه کند ، دشواری را از سر راه بر داشت . توضیح ایلچی بسنده بود و وزیر با ملک الشعراء و برخی دیگر از بلند پایگان به دیدار " ایلچی " آمد .

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر