۱۳۹۱ تیر ۱۸, یکشنبه

شیراز





پیش در آمد :
        " انگلستان ، نه دوستی دایمی داردو نه دشمنی دایمی؛ فقط منافع دایمی دارد "
_ " پالمرستون " ، وزیر خارجه و سپس نخست وزیر انگلستان در نیمه دوم قرن نوزدهم _
...
        با تسلط انگلستان بر هندوستان و اهمیت استثنایی این کشور زرخیز برای انگلستان ، کشور ایران که در همسایگی آن قرار داشت مورد تهدید ها و تجاوز ها قرار گرفت .
دولت های انگلستان همواره توجه دقیق داشتند که هیچ خطری از جانب هیچ همسایه ای کشور هندوستان را که موجب افزونی ثروت و آبادانی انگلستان ، و در نتیجه تقویت قدرت نظامی آن شده بود تهدید نکند . به همین جهت سیاست استراتژیک انگلستان ، ضعیف نگه داشتن کشور ایران و جدا کردن بخشهایی از اراضی وسیع آن ، و دخالت ها و اعمال نفوذ ها در دربار ایران بود .
" سر گور اوزلی " ، " سر جان مک دونالد " ، " سر هار فورد جونز "  ، همگی ایلچی –سفیر کبیر – انگلستان در دربار قاجار بودند که با میانجیگری در جنگ روسیه با ایران ، که مدت حدود 11 سال به درازا کشید و سرانجام  منجر  به پیمان " گلستان " در 25 مهر ماه 1192 خورشیدی ، و پیمان ترکمانچای در 22 بهمن 1207 گردید ، تنها نمونه هایی از رویداد های غم انگیز تاریخ ما است .


شیراز
شهر ِ شهر ِ فرنگه
" موریه " ، منشی ِ ایلچی ِ انگلیس در ادامه شرح سفرشان از بوشهر تا تهران می گوید :
        " به خانه ای که برای زیستگاه ما گزیده شده بود رسیدیم . خانه بسیار فراخ و پاکیزه واز آجر زرد بازساخته شده بود ؛ اما نیاز به بازسازی داشت .
شیرینی بسیار در بساط گسترده بودند . ارمغان های بی شماری از جاهای گونه گون برای ما فرستاده بودند  . بیشتر بره های زنده و میوه و شیرینی های گونه گون بود .
        " علی میرزا" ، شاهزاده ی شیراز از شاهزادگان ِ خوشخوی است . پس از" عباس میرزا" ، حاکم آذرآبادگان و ولیعهد ، محبوب ترین فرزند، در نظر شاه به شمار می رود . جوانی است جالب توجه ، بسیار خوش سیما و خوش رفتار ؛ با جامه ای بسیار گرانبها ، بالا پوش سینه مروارید آجین ؛ و بر کمربند ِ بسیار گرانبهایش ، خنجری آویخته با االماس های بسیار زیاد که بر نوک این خنجر نشانده اند،چشم را خیره می کند .بر بخش بالای کت ِ زردوزی سرخ پر رنگ او، پوست ِ خز پر مویی دوخته شده و بر گرداگرد کلاه ِ سیاهش ، شالی از کشمیر پیچیده و در پهلویش ، ریسمانی از زیباترین مروارید ها در قالب پهن ِ زرین جای دارد . در پیش ِ روی او، قلیان با شکوهی است سراسر گوهر نشان از گوهر های گرانبها .
کالسکه ی گرانبهای شکار ، جامه های گرانبها ی هوسبازانه ، و تنوع و سلیقه ی اهل " حرم " ، سالانه صد هزار" تومان" را بر باد می دهد . با این همه جوانی و کم سالی – تنها نوزده سال دارد – هشت فرزند دارد .
        در کشوری که حاکمان دیگر به بریدن گوش ، سوراخ کردن بینی و از کاسه در آوردن ِ چشم می پردازند ، او تنها به مجازات ِ چوب و فلک ِ بسیار سبک بسنده می کند .
        شاهزاده در خدمت ِ خود تنها هزار سوار ِ مزد بگیر دارد ؛ که دویست تن از آنها از تیره ی بختیاری ، و نگهبانان ِ او هستند . اما در هنگام ِ نیاز می تواند بیست هزار سوار به میدان ِ جنگ گسیل دارد . سپاهیان ، جامه و جنگ افزار ِ خود را خودشان فراهم می کنند ؛ و سالانه چهل غروش عثمانی و روزانه ، یک من – هفت پوند و یک چارک – جو ، دو من کاه و یک چارک گندم می گیرند ."
...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر