اين خيلي قشنگه
اين كه همه رنگه
اين شهر ِ فرنگه ؟
...
... " حاج آقا،
چي ميشه كه بهار ميره و تابستون مياد ؟ "
جا مي خورم از اين
پرسش ِ اين جوان ِ خمير گير ِ پاي تغار نانوايي .
باور ِسنتي مردم سرزمين هاي حوزه ي درياي بالتيك-
مثلا ليتواني - به ياري ام مي آيد ، مي گويم :
" آقاي ماه و
خانم خورشيد كه زماني زن و شوهر بودند، مدتهاست كه از هم جدا شده اند ، ميدوني چرا ؟
براي اينكه آقاي ماه به همسرش خورشيد خانم خيانت كرد و با ستاره ي صبحگاهي - زهره
خانم كه اسم ِ ديگرش ناهيد باشه - طرح
دوستي ريخت و آميزش كرد. آفريننده ي "آذرخش"، شوهرِ خاطي رو با ضربه ي
شمشير تنبيه كرد ؛ ماه تكه پاره شد و اين شكلي شد كه مي بيني ."
ادامه ميدم و ميگم :
"بازي قايم باشك زمان ِ بچگي يادت هست ؟
خورشيد خانم با 8 تا فرزند- تير ، زهره ،
بهرام ، مشتري ، زحل ، اورانوس ، نپتون ، پلوتو - و نوه ها ونتيجه هاش ، همين بازي
رو توي گوشه ي حياط خلوت" كهكشان راه
شيري " دارن ميكنند . زمين هم قر ميده و هم بدر خودش و خورشيد مي چرخه ؛ ماه
هم همين كارو ميكنه و مي خونه:
" زمين دورت
بگردم ."
براي همين بازي كه ، هي بهارمياد و زمستون مياد و دوباره ، بهار مياد و تابستون ميشه . "
...
آن روز،
واپسين روز بهار 92 خورشيدي بود؛ سفينه ي فضايي " كاسيني " كه در سال
1997 ميلادي به فضا فرستاده شده بود در وضعيتي قرار گرفت كه سياره كيوان ،جلوي تابش اشعه هاي خورشيد
را گرفت. سفينه در فاصله ي 98 ميليون كيلومتري از زمين در مدار سياره ي " تير
" ، دو عكس ِ كمياب از " گوي زمين " فرستادكه در شهر فرنگم نقش بست . سفينه در ماموريت بررسي سياره ي كيوان – زحل –
راه ِ دراز 1045 ميليارد كيلومتري در پيش رو داشت.
...
به پيري خورشيد مي انديشم كه بوقت ِ مرگ ،غولي سرخ
خواهد بود به بزرگي دست كم 50 برابر امروزي ، و با نوري 300 برابرِ امروز . آن
هنگام ،خورشيد به آرامي در خود فرو خواهد
ريخت وسوختش پايان خواهد گرفت .
گرماي 17 ميليون درجه اي قلب
تپنده ي اين كوره ي اتمي كه در هر ثانيه 700 ميليون تن ئيدروژن را به هليوم و 4
ميليون تن ماده را به انرژي تبديل
مي نمايد سرد مي شود . گونه ي سرخ ِ 5500 درجه اي خورشيد رنگ خواهد باخت .
نور ِ ناشي از انرژي رها شده از گداخت هسته اي در بخش مركزي خورشيد بي
هيچ مشكلي بعد از ايست قلبي ، از تمام حجم آن عبور خواهد كرد و در حدود 10 ميليون
سال بعد ، - سانتي متر به سانتي متر- به سطح خورشيد خواهد رسيد.
نگران نبايد بود ؛5 ميليارد سال تا آن روز باقي است . خورشيد در ميانسالي است .
...
عجب فاصله ي زماني درازي است بين سوال آن جوان ِ خمير گير ِ پاي تغار
نانوايي – كه پرسش ِ بسياري از مردمان امروزي است-وآناني كه زمين و منظومه ي
خورشيدي را در قياس با فواصل كيهاني، بي نهايت كوچك مي يابند .